بچه محل

ما که کوچکتر بودیم تو محل با بچه های دیگه تا جمع می شدیم شروع به یه جور بازی چیزی می کردیم ،همیشه یکی از بچه ها که نمی دونم بخاطر چیه خیلیها ازش خوششون نمی اومد ،خودش می انداخت وسط بازی که یعنی منم هستم من قبل از شما بازی رو شوع کردم یه موقعه هم من این بازی اختراع کردم دیگه خیلی داغ می کرد می گفت بابای من چارچوب قانونی این بازی نوشته ،خلاصه همیشه اخر بازیها بخاطر نمی دونم کدوم اخلاق این بچه محل بحث می کشید به این موضوع ...............
چندین سال که گذشت
22 بهمن 88 که همه مردم دست در دست هم جواب فتنه گران را دادند حسابی توجیه شدن
قصه آقازاده اون بنده خدا پیش اومد که گرفتن بردن زدن می خواستند تجاوز کنن .البته مادر ایشون می گن نامه نوشته یاد اون بچه محلمون افتادم که همیشه آخر دعواها می گفت صاحب این بازی ما بودیم خلاصه دلایل دیگر
حال هم که قضیه تجاوز مطرح شده بود سند و مدرک پیدا نکردند می گن صاحب بازی خود ما بودیم بابا می خواستند به بچه ما تجاوز کنن سند از این محکم تر
بابا آبروی کشور نتونستیم ببریم آبروی خودمون که می تونیم ببریم
چندین سال که گذشت
22 بهمن 88 که همه مردم دست در دست هم جواب فتنه گران را دادند حسابی توجیه شدن
قصه آقازاده اون بنده خدا پیش اومد که گرفتن بردن زدن می خواستند تجاوز کنن .البته مادر ایشون می گن نامه نوشته یاد اون بچه محلمون افتادم که همیشه آخر دعواها می گفت صاحب این بازی ما بودیم خلاصه دلایل دیگر
حال هم که قضیه تجاوز مطرح شده بود سند و مدرک پیدا نکردند می گن صاحب بازی خود ما بودیم بابا می خواستند به بچه ما تجاوز کنن سند از این محکم تر
بابا آبروی کشور نتونستیم ببریم آبروی خودمون که می تونیم ببریم
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 16:34 توسط طاها
|